جدول جو
جدول جو

معنی باد پسین - جستجوی لغت در جدول جو

باد پسین
(دِ پَ)
بمعنی ضرطه. بادی که از مقعد بیرون آید. ابوالمعالی در هجا گوید:
وقت گفتن از دهانش آنچنان آید نفس
ترب میخورده که بویش آمد از باد پسین.
(فرهنگ شعوری ج 1 ورق 179).
رجوع به باد شود، تهی دست و مفلس و گدا بودن. (ناظم الاطباء). رجوع به بادبدست و بادبمشت و باددرمشت و بادپیما و بادسنج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد برین
تصویر باد برین
باد صبا، بادی که از سمت شرق یا شمال شرقی بوزد، برای مثال گیتیت چنین آید گردنده بدین سان هم / هم باد برین آید و هم باد فرودین (رودکی - ۵۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازپسین
تصویر بازپسین
آخرین، پایانی، آخر، پسین، مؤخّر، واپسین، اخیر
فرهنگ فارسی عمید
(غِ حُ سَ)
باغی بوده است بخراسان نزدیک طوس. مؤلف تاریخ غازانی آرد: برعقب ارغون برفت و در باغ حسین زیر طوس او را کاسه گرفت وداع کرده باز گردید. (تاریخ مبارک غازانی ص 9 و 10)
لغت نامه دهخدا
(دِ مَ)
بادمسیحا. کنایه از نفس عیسی علیه السلام است که مرده رازنده میکرد. (برهان). کنایه از دم مسیح که اموات راحیات می بخشید. (غیاث). کنایه از نفس عیسی علیه السلام است و آن معجزه ای بود که مرده را زنده میکرد. (هفت قلزم). بمعنی باد عیسی. واله هروی گوید:
چه آب خضر و چه باد مسیح هردو یکی است
رواست مرگ اگر درد انتظار اینست.
(از آنندراج).
باد عیسی. دم عیسی. (ناظم الاطباء: باد). رجوع به باد عیسی و باد مسیحا و بادشود:
باد مسیح از نفس دل دمید
آب حیات از دهن گل چکید.
نظامی.
نکتۀ بادی بزبان فصیح
زنده دلم کرد چو باد مسیح.
نظامی.
رجوع به باد مسیحا شود، باد بیش وز یعنی باد سخت و تند وزنده و باد کم و زیاد سست و آهسته وزنده. (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) ، انعکاس صدا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَ رَ)
هیجان.
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
باد صبا را گویند و آن از مابین مشرق و شمال وزد. (برهان). باد صبا چه بر بمعنی بالاست و باد صبا محل وزیدن آن از مطلع ثریاست تا بنات نعش، چون قطب شمال را نسبت بقطب جنوب در اکثر معموره برتریست بدین سبب آنرا باد برین خوانند. (آنندراج) (انجمن آرا) (صحاح الفرس). باد صبا. (حاشیۀ فرهنگ اسدی خطی نخجوانی) (معیار جمالی). نسیم الصبا:
گیتیت چنین آمد گردنده بدینسان
هم باد برین آمد هم بادفرودین.
رودکی.
و رجوع به باد بری، باد فرودین، باد صبا، باد فروردین، باد فوردین شود.
لغت نامه دهخدا
(دِ)
بادی که از مشرق وزد. (ناظم الاطباء: باد). باد مشرقی را گویند و بعربی قبول خوانند
لغت نامه دهخدا
زن شیرده، (ناظم الاطباء)، زن مرضعه، (شعوری ج 1 ورق 180) (دمزن)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باز پسین
تصویر باز پسین
آخرین واپسین
فرهنگ لغت هوشیار
نفس حضرت عیسی (پیغمبر مسیحیان) که مرده را زنده میکرد دم عیسی، مداوای اطبای عالیقدر که در تشخیص و معالجه بیماران حسن شهرت یافته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازپسین
تصویر بازپسین
واپسین، آخرین، آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازپسین
تصویر بازپسین
((پَ))
آخرین، واپسین
فرهنگ فارسی معین
آخر، آخرین، واپسین
متضاد: آغازین
فرهنگ واژه مترادف متضاد